حقوق بشر
پژوهشگر آزادشده: رژیم ایران «مجبور شده است در بسیاری از موارد تسلیم شود»
فریبا عادلخواه، پژوهشگر ایرانی-فرانسوی، میگوید که جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تغییر دادن جامعهٔ ایران موفق بوده است.
نوشتهٔ پیشتاز و خبرگزاری فرانسه |
یک پژوهشگر ایرانی-فرانسوی که از سال ۱۳۹۸ در ایران بازداشت شده بود و ماه گذشته به پاریس بازگشت، میگوید که جنبش اعتراضی سال گذشته در ایران، هم ایران و هم زندانهای آن را متحول کرده است.
فریبا عادلخواه، پژوهشگر دانشگاه «ساینسپو» در پاریس، پس از چهار سال و نیم گرفتاری که با دستگیری ناگهانی او در سال ۱۳۹۸ و حبس در زندان مخوف اوین تهران آغاز شد، آبانماه اجازه پیدا کرد که ایران را ترک کند.
او در زندان شاهد شجاعت زنان همبند خود در بحبوحهٔ اعتراضات گسترده در سراسر کشور بود؛ اعتراضاتی که به جنبش «زن، زندگی، آزادی» تبدیل شد.
عادلخواه که چند ماه پس از آزادی از زندان در بهمنماه گذشته ممنوعالخروج شده بود، طی مصاحبهای در پاریس گفت که زندانیان سیاسی زن اغلب برای نشان دادن مخالفت و اعتراض خود دستهجمعی آواز میخواندند.
او گفت که جنبش «زن، زندگی، آزادی جامعهٔ ایران و زندانهای آن را تغییر داده است.»
عادلخواه گفت که این جنبش در زندان اوین، زندانیان را از اقشار مختلف -- از جمله فعالان حقوق، فعالان محیط زیست، مخالفان سیاسی، و نمایندگان اقلیتهای مذهبی -- گرد هم آورده است.
این پژوهشگر ۶۴ سالهٔ متخصص در امور دین و سیاست ایران میگوید: «ما حول این هدف متحد شدیم.»
عادلخواه روز ۱۵ خرداد ۱۳۹۸، زمانی که در فرودگاه تهران منتظر همراهش رولاند مارشال بود، بازداشت شد. او گفت که مأموران امنیتی که لباس مرتبی داشتند، «بسیار محترمانه» از او خواستند که دنبالشان برود.
او چند ساعت بعد زمانی که صورتش «رو به دیوار بود» مورد بازجویی قرار گرفت.
«تحقیر روانی»
عادلخواه گفت که پس از بازجویی در فرودگاه او تحت بازجوییهای زیادی قرار گرفت، اما هرگز ضرب و جرح در کار نبود.
او گفت: «این [خشونت فیزیکی] اغلب برای مردان [در زندانهای ایران] اتفاق میافتد، اما زمانی که من بازداشت بودم، هرگز نشنیدم که زنان به آن اشاره کنند.»
او بلافاصله افزود: «اما این عدم خشونت فیزیکی مانع از تحقیر مداوم روانی نمیشود.»
این پژوهشگر در نهایت به شش سال حبس محکوم شد. او گفت که یک حکم پنجساله به اتهام «تبانی با بیگانگان» و یک حکم دیگر یکساله به اتهام «تبلیغ علیه جمهوری اسلامی» برایش صادر شده است.
مارشال، یک جامعهشناس فرانسوی و کارشناس امور جنوب صحرای آفریقا، نیز بههمراه عادلخواه دستگیر شدند. او فروردین ۱۴۰۱ در چهارچوب تبادل زندانیان میان تهران و پاریس آزاد شد.
عادلخواه گفت: «من هنوز نفهمیدم که اتهامم چه بود.»
عادلخواه و یک زندانی دیگر بهنام کایلی مور-گیلبرت، پژوهشگر استرالیایی، در زندان دست به اعتصاب غذا زدند؛ اعتصابی که ۵۰ روز به طول انجامید.
آنها از جمله حدود ۲۴ فرد دارای گذرنامهٔ کشورهای غربی بازداشت شده در ایران بودند. کنشگران و برخی دولتها این اقدام را راهبرد عامدانهٔ گروگانگیری توصیف کردهاند.
اکنون برخی از آنها، از جمله همهٔ شهروندان ایالات متحده، آزاد شدهاند؛ اما گمان میرود که حدود دهها اروپایی -- از جمله هشت شهروند دوتابعیتی و چهار تبعهٔ فرانسوی -- همچنان در بازداشت باشند.
تغییر وضعیت موجود
از زمان آغاز جنبش «زنان، زندگی، آزادی»، زندانیان زن پیوسته به مخالفت با مقامات زندان اوین، واقع در تپههای شمال تهران، برخاستهاند.
زندانیان زن در داخل زندان حجاب بر سر نمیگذارند، اما اگر مردی به فضای زندان وارد شود یا بخواهند برای ملاقات با وکلای خود یا مراجعه به بیمارستان بروند، باید موهایشان را بپوشانند.
عادلخواه گفت که پس از شروع اعتراضات، با ورود مردان هم «تقریباً هیچکس حجاب نمیگذاشت.»
خانوادهٔ نرگس محمدی، فعال و برندهٔ جایزه صلح نوبل که در حال حاضر در اوین زندانی است، گفتهاند که او بهدلیل خودداری از پوشاندن موهایش از ملاقات با وکیل خود و همچنین اعزام شدن به بیمارستان محروم شده است.
عادلخواه از این فعال ۵۱ ساله، که بهعنوان یکی از زنان پیشرو خیزش یاد میشود، تمجید کرد.
بهگفتهٔ عادلخواه، محمدی که تاکنون بارها زندانی شده و تازهترین مورد آن از سال ۱۴۰۰ بوده، زندان را به «نمونهٔ کاملی از فضای مبارزه و اعتراض» تبدیل کرده است.
عادلخواه گفت، زمانیکه محمدی در اواسط مهر جایزهٔ صلح نوبل را دریافت کرد، او هنوز در ایران بود و دید که پس از اعلام خبر برنده شدن محمدی رهگذران در خیابانها چطور لبخند میزدند.
عادلخواه گفت که رژیم ایران اعتراضات روزانه را سرکوب کرده است، اما شعار «زن، زندگی، آزادی» به بخشی از فرهنگ ایرانی تبدیل شده است.
او افزود: «جمهوری اسلامی مجبور شده است در بسیاری از موارد تسلیم شود.»
این پژوهشگر گفت، امروز زنان همفکر ایرانی وقتی بدون روسری بیرون میروند به هم سلام میکنند، اما چنین چیزی قبلاً «غیرقابل تصور» بود.