آموزش
اخراج دهها استاد دانشگاه توسط رژیم ایران در آستانه سالگرد اعتراضات
همزمان با نزدیک شدن به نخستین سالگرد آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، رژیم حاکم بر ایران که همواره ضد دانشگاه بوده است، بار دیگر به راهبردهای تهدیدآمیز سرکوب روی آورده است.
مزدک رازی |
طی چند هفته گذشته و در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در ایران (که روز اول مهر آغاز میشود)، گروهی از استادان و استادیاران چندین دانشگاه سراسر کشور اخراج شدهاند.
همزمان شماری نیروی فاقد صلاحیت طرفدار رژیم بیسر و صدا برای تدریس در چندین دانشگاه دولتی در تهران و چند شهر بزرگ دیگر استخدام شدهاند.
در توجیه اخراج این استادان دانشگاه دلایل مبهمی به آنها ارائه شده است که برخی از آنها به مسائل دانشگاهی مربوط است. اما ناظران میگویند که دلیل اصلی اخراج آنها این است که آنها هر چند پنهانی، غیرمذهبی یا مخالف نظام بودهاند.
دستکم بخشی از علت اخراج این گروه از استادان دانشگاهها به دلیل نزدیک شدن به نخستین سالگرد جنبش ضدحکومتی و نگرانی رژیم از اعتراضات در دانشگاهها بوده است؛ اتفاقی که سال گذشته طی جنبش اعتراضی افتاد.
روزنامه معتدل «اعتماد» فهرست اسامی ۱۵۷ استاد دانشگاه را منتشر کرده است. این افراد که بسیاری از آنها از اساتید رسمی و باسابقه بودهاند، در ۱۷ سال گذشته و در زمان حاکمیت سه دولت مختلف از دانشگاههای گوناگون ایران اخراج شدهاند.
روزنامه «اعتماد» با تأکید بر اینکه این فهرست به هیچ وجه کامل نیست، افزود این فهرست تنها شامل اسامی افرادی است که به طور علنی درباره برکناری خود صحبت کردهاند و این روزنامه میتواند اخراج شدن آنها را تأیید کند.
این روزنامه فهرست اسامی ۵۸ استاد را که طی چند هفته گذشته (در دولت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران) برکنار شدهاند، منتشر کرده است. در این فهرست همچنین نام ۱۴ استاد برکنار شده در دوره حسن روحانی، رئیسجمهوری پیشین، و ۸۵ استاد اخراج شده در زمان محمود احمدی نژاد، رئیسجمهوری قبل از او، آمده است.
تازهترین موج این برکناریها در پی اعتراضات گسترده چند ماهه اخیر بر سر حقوق و آزادیهای زنان و وضعیت وخیم اقتصاد کشور بوده است.
حکمرانی تندروهای افراطی
سال گذشته، کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله کرد ایرانی، در روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در بازداشت «پلیس امنیت اخلاقی» رژیم اعتراضاتی را در سراسر کشور برانگیخت. این گستردهترین اعتراضات در ایران از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تا به امروز بوده است.
این اعتراضات به جنبشی با نام و شعار «زن، زندگی، آزادی» انجامید که از سوی مردم و دولتهای سراسر جهان مورد حمایت قرار گرفت.
شماری از رؤسای جمهوری ایران در سه دهه گذشته میانهرو یا اصلاحطلب بودهاند و بین دولت خود و دو قوه دیگر -- یعنی مقننه و قضائیه -- دو قوهای که همیشه تحت کنترل علی خامنهای، رهبر به شدت تندرو جمهوری اسلامی و نزدیکان او بوده است -- فاصله انداختهاند.
صدا و سیمای ایران نیز بهطور سنتی توسط قدرتهای تندرو نزدیک به خامنهای اداره میشود.
پس از به ریاست جمهوری رسیدن ابراهیم رئیسی، تندروهای افراطی علاوه بر صدا و سیما، مجلس و قوه قضاییه، کنترل قوه مجریه را نیز به دست گرفتند.
ناظران میگویند که اکنون، این گروههای محافظهکار دانشگاهها را هدف قرار دادهاند و تلاش میکنند آنها را به شکلی که خودشان میخواهند درآورند و از اعتراضات بیشتر جلوگیری کنند.
یک استاد دانشگاه که تازه بازنشسته شده و نخواست نامش فاش شود، به پیشتاز گفت که انگیزه اصلیاش از بازنشستگی زودهنگام فرار از فضای دانشگاه بوده است، چرا که تحمل فشارها و محدودیتها برای او و همکارانش بسیار دشوار شده بود.
رسانههای ایران اواخر مرداد به نقل از علی شریفی زارچی، استادیار برجسته بیوانفورماتیک دانشگاه صنعتی شریف در تهران، گفتند که حدود ۱۵ هزار نفر از افراد وابسته به رژیم مخفیانه بهعنوان اعضای هیأت علمی دانشگاههای گوناگون استخدام شدهاند.
به گفته او، فرایند استخدام سریع این عده، مبهم بوده و خارج از چارچوب و هنجارهای استخدامی دانشگاههای دولتی ایران بوده است.
او اخراج استادان دانشگاه را یک فاجعه و سکوت جامعه دانشگاهی در این مقطع را خیانت به ایران توصیف کرد.
شریفی زارچی پس از این اظهارات از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد و وزارت اطلاعات نیز او را احضار کرد. او در نهایت به مهمترین، و بیتردید رساترین، صدای دانشگاهیان تازه اخراج شده تبدیل شد.
پس از انعکاس گسترده خبر برکناری زارچی، او در روز ۴ شهریور، به عنوان رئیس کمیته علمی المپیاد بینالمللی انفورماتیک منصوب شد.
روزنامههای محافظهکار روز ۹ شهریور اخراج دهها استاد دانشگاه را اقدامی در راستای اجرای سیاست حکومت برای «یکپارچهسازی بدنه آموزش عالی» توصیف کردند.
دشمنی تاریخی با دانشگاهها
روزنامه اعتماد اواخر مردادماه در گزارشی با اشاره به روزگار تلخ دانشگاههای ایران نوشت: «یکدست کردن نهاد آموزش عالی پروژهای است که با جدیت توسط دولت [رئیسی] دنبال میشود.» این روزنامه افزود که دولت «هیچ قصدی برای سازش ندارد.»
احمد بخارایی، رئیس گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران، گفت: «تصور نادرستی که در نظام سیاسی ایران وجود دارد این است که با توسل به سرکوب و پاک کردن صورت مسئله میتوان اوضاع را کنترل کرد.»
او به تارنمای «ایران واچ» گفت: «اما این نوع برخورد با استادان دانشگاه در واقع آن [اوضاع] را ملتهبتر میکند و پیامدهای جبران ناپذیری دارد.»
جمهوری اسلامی همواره با علم، دانشگاه، و جامعه دانشگاهیان مخالف بوده است.
روح الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۴۰، یعنی ۱۸ سال پیش از تأسیس رژیم اسلامی در ایران، دانشگاهها را خطرناک توصیف کرد و گفته بود که خطر آنها برای جامعه بیش از خطر بمب خوشهای است.
جمهوری اسلامی در طول سالها پیوسته از این ایدئولوژی پیروی کرده و همواره موضع ضددانشگاهی خود را حفظ کرده است.
بیش از یک سال بعد از انقلاب اسلامی، رژیم، دانشگاههایی را که به کانون فعالیتهای مخالفان تبدیل شده بودند، هدف قرار داد.
تعداد زیادی از اساتید برکنار و بسیاری از دانشجویان اخراج شدند. دانشگاهها سپس به دستور خمینی برای یک دوره سه ساله - دورهای که رژیم آن را «انقلاب فرهنگی» نامید - بسته شد. در آن دوره برنامهها و کتابهای درسی به طور کامل بازنویسی، یا به طور کامل تغییر داده شد.
پیروز فرمند، کارشناس ایرانی آموزش عالی، گفت موج جدید تهاجم دولت و تلاش آن برای خفه کردن جامعه دانشگاهی محکوم به شکست است.
او افزود: «این سیاست جمهوری اسلامی محکوم به شکست است. مبارزه با دانشگاهها مشابه رویارویی دن کیشوت با آسیاب های بادی یا مخالفت کلیسای کاتولیک قرون وسطی با علم نوین و ستارهشناسی است.»
او به پیشتاز گفت: «این تلاشهای رژیم ایران، مانند تلاش برای جلوگیری از جوش آمدن آب در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد یا یخ زدن آن در دمای صفر درجه سانتیگراد با بهکارگیری تهدید و سرکوب است. این سیاست در درازمدت هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید.»